روان پایا

عبدالرضا فارسی

روان پایا

عبدالرضا فارسی

کهن الگوهای یونگ چیست؟ the Jungian Archetypes

کهن الگوهای یونگ چیست؟  What Are the Jungian Archetypes?

کهن الگوها الگوهای جهانی و ذاتی از افراد، رفتارها و شخصیت ها هستند که در تأثیرگذاری بر رفتار انسان نقش دارند. نظریه کارل یونگ روانپزشک سوئیسی پیشنهاد می کند که این کهن الگوها اشکال باستانی دانش فطری بشر هستند که از اجداد ما منتقل شده اند. 1

در روانشناسی یونگ، این کهن الگوها نشان دهنده الگوها و تصاویر جهانی هستند که بخشی از ناخودآگاه جمعی هستند. یونگ معتقد بود که ما این کهن الگوها را تا حد زیادی به روشی که الگوهای غریزی رفتار را به ارث می بریم به ارث می بریم.

ناخودآگاه شخصی در مقابل ناخودآگاه جمعی

یونگ در اصل از پیروان زیگموند فروید بود . این رابطه در نهایت به دلیل انتقاد یونگ از تأکید فروید بر تمایلات جنسی در طول رشد، از هم گسست و همین امر باعث شد یونگ رویکرد روانکاوی خود را به نام روانشناسی تحلیلی توسعه دهد.

 

 

در حالی که یونگ با فروید موافق بود که ناخودآگاه نقش مهمی در شخصیت و رفتار ایفا می کند، او ایده فروید از ناخودآگاه شخصی را بسط داد تا آنچه یونگ آن را ناخودآگاه جمعی می نامد نیز در بر گیرد.


یونگ معتقد بود که روان انسان از سه جزء تشکیل شده است:


نفس -  خود  _

ناخودآگاه شخصی 

ناخودآگاه جمعی

به گفته یونگ، ایگو نشان دهنده  ذهن خودآگاه است و ناخودآگاه شخصی حاوی خاطراتی است - از جمله آنهایی که سرکوب شده اند.


ناخودآگاه جمعی جزء منحصر به فردی است که یونگ معتقد بود این بخش از روان به عنوان شکلی از وراثت روانی عمل می کند. این شامل تمام دانش و تجربیاتی بود که انسان ها به عنوان یک گونه به اشتراک می گذارند. 2


خاستگاه های کهن الگوهای یونگی

یونگ معتقد بود کهن الگوها از ناخودآگاه جمعی می آیند. او پیشنهاد کرد که این مدل‌ها ذاتی، جهانی، ناآموخته و ارثی هستند. کهن الگوها نحوه تجربه ما از چیزهای خاص را سازماندهی می کنند.

the 4 major jungian archetypes

یونگ در کتاب خود با عنوان «ساختار روان» توضیح داد: «همه قوی‌ترین ایده‌های تاریخ به کهن الگوها برمی‌گردد». 3


"این به ویژه در مورد ایده های دینی صادق است، اما مفاهیم اصلی علم، فلسفه و اخلاق نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در شکل کنونی آنها انواعی از ایده های کهن الگویی هستند که با اعمال آگاهانه و تطبیق این ایده ها با واقعیت ایجاد می شوند. این کارکرد آگاهی است، نه تنها شناسایی و جذب دنیای بیرونی از طریق دروازه حواس، بلکه برای تبدیل دنیای درون ما به واقعیت قابل مشاهده."


یونگ مفهوم tabula rasa یا این تصور را که ذهن انسان در بدو تولد یک لوح خالی است که صرفاً توسط تجربه نوشته می شود را رد کرد. او معتقد بود که ذهن انسان جنبه های اساسی، ناخودآگاه و بیولوژیکی اجداد ما را حفظ می کند. این "تصاویر اولیه"، همانطور که او در ابتدا آنها را نامگذاری کرد، به عنوان پایه ای اساسی برای چگونگی انسان بودن عمل می کند.


یونگ معتقد بود که شخصیت‌های باستانی و اسطوره‌ای که کهن الگوها را تشکیل می‌دهند با همه مردم از سراسر جهان زندگی می‌کنند. کهن الگوها نماد انگیزه ها ، ارزش ها و شخصیت های اساسی انسان هستند .


یونگ معتقد بود که هر کهن الگو در شخصیت نقش دارد ، اما احساس می کرد که اکثر مردم تحت سلطه یک کهن الگوی خاص هستند. به عقیده یونگ، شیوه واقعی بیان یا تحقق یک کهن الگو به عوامل متعددی از جمله تأثیرات فرهنگی فرد و تجربیات منحصر به فرد شخصی بستگی دارد.


کهن الگوهای اصلی

یونگ چهار کهن الگوی اصلی را شناسایی کرد اما همچنین معتقد بود که محدودیتی برای تعداد وجود ندارد. وجود این کهن الگوها را نمی توان به طور مستقیم مشاهده کرد، اما می توان با نگاهی به دین، رویا، هنر و ادبیات استنباط کرد. چهار کهن الگوی اصلی یونگ عبارتند از: پرسونا، سایه، آنیما/آنیموس و خود.


پرسونا

پرسونا این است که چگونه خود را به جهان نشان می دهیم. کلمه "persona" از یک کلمه لاتین گرفته شده است که در لغت به معنای "ماسک" است. با این حال، این یک ماسک تحت اللفظی نیست.


پرسونا نشان دهنده تمام نقاب های اجتماعی مختلف است که ما در بین گروه ها و موقعیت های مختلف می پوشیم. برای محافظت از نفس در برابر تصاویر منفی عمل می کند. به گفته یونگ، پرسونا ممکن است در رویاها ظاهر شود و اشکال مختلفی به خود بگیرد.


در طول دوره رشد، کودکان می آموزند که باید به شیوه های خاصی رفتار کنند تا با انتظارات و هنجارهای جامعه مطابقت داشته باشند. پرسونا به عنوان یک نقاب اجتماعی ایجاد می شود که حاوی تمام انگیزه ها، انگیزه ها و احساسات اولیه است که از نظر اجتماعی قابل قبول نیستند.


کهن الگوی پرسونا به افراد اجازه می دهد تا با دنیای اطراف خود سازگار شوند و با جامعه ای که در آن زندگی می کنند سازگار شوند. با این حال، شناسایی بیش از حد نزدیک با این کهن الگو می‌تواند باعث شود افراد از خود واقعی خود چشم پوشی کنند.


سایه

سایه یک کهن الگوی یونگی است که از غرایز جنسی و زندگی تشکیل شده است. سایه به عنوان بخشی از ذهن ناخودآگاه وجود دارد و از ایده های سرکوب شده، ضعف ها، امیال، غرایز و کاستی ها تشکیل شده است.


سایه از تلاش های ما برای انطباق با هنجارها و انتظارات فرهنگی شکل می گیرد. این کهن الگو است که حاوی همه چیزهایی است که نه تنها برای جامعه، بلکه برای اخلاق و ارزش های شخصی خود نیز قابل قبول نیست. ممکن است شامل مواردی مانند حسادت، طمع، تعصب ، نفرت و پرخاشگری باشد.


یونگ پیشنهاد کرد که سایه می تواند در رویاها یا رویاها ظاهر شود و ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد. ممکن است به صورت یک مار، یک هیولا، یک دیو، یک اژدها، یا یک چهره تاریک، وحشی یا عجیب و غریب دیگر ظاهر شود.


این کهن الگو اغلب به‌عنوان سمت تاریک‌تر روان توصیف می‌شود که نمایانگر وحشی، هرج و مرج و ناشناخته است. یونگ معتقد بود این تمایلات نهفته در همه ما وجود دارد، اگرچه مردم گاهی اوقات این عنصر از روان خود را انکار می کنند و در عوض آن را به دیگران نشان می دهند.


آنیما یا آنیموس

آنیما تصویری زنانه در روان مرد است و آنیموس تصویری مردانه در روان زن است. آنیما /آنیموس به جای تصویری که به دیگران ارائه می دهیم، «خود واقعی» را نشان می دهد و به عنوان منبع اصلی ارتباط با ناخودآگاه جمعی عمل می کند.


یونگ معتقد بود که تغییرات فیزیولوژیکی و همچنین تأثیرات اجتماعی به رشد نقش های جنسی و هویت جنسی کمک می کند . یونگ پیشنهاد کرد که تأثیر کهن الگوهای آنیموس و آنیما نیز در این فرآیند دخیل است. به گفته یونگ، آنیموس نمایانگر جنبه مردانه در زنان است در حالی که آنیما نمایانگر جنبه زنانه در مردان است.


این تصاویر کهن الگویی بر اساس آنچه در ناخودآگاه جمعی و شخصی یافت می شود. ناخودآگاه جمعی ممکن است حاوی مفاهیمی در مورد اینکه زنان چگونه باید رفتار کنند در حالی که تجربه شخصی با همسران، دوست دخترها، خواهران و مادران به تصاویر شخصی بیشتر از زنان کمک می کند.


با این حال، در بسیاری از فرهنگ ها، مردان و زنان تشویق می شوند تا نقش های جنسیتی سنتی و اغلب سفت و سخت را اتخاذ کنند. یونگ پیشنهاد کرد که این دلسردی مردان برای کشف جنبه های زنانه خود و زنان در کشف جنبه های مردانه خود باعث تضعیف رشد روانی می شود.


آنیما و آنیموس ترکیبی به عنوان سیزیگی یا زوج الهی شناخته می شود. Syzygy نشان دهنده تکمیل، وحدت و تمامیت است.


خود

خود یک کهن الگو است که ناخودآگاه و آگاهی یکپارچه یک فرد را نشان می دهد. یونگ اغلب خود را به صورت دایره، مربع یا ماندالا نشان می داد.


خلق خود از طریق فرآیندی به نام فردی شدن اتفاق می افتد که در آن جنبه های مختلف شخصیت ادغام می شوند. یونگ معتقد بود که ناهماهنگی بین ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه می تواند منجر به مشکلات روانی شود. وارد کردن این تعارضات به آگاهی و تطبیق آنها در آگاهی آگاهانه بخش مهمی از فرآیند فردیت بود.


یونگ پیشنهاد کرد که دو مرکز متفاوت شخصیت وجود دارد:

ایگو مرکز آگاهی را تشکیل می دهد، اما این خود است که در مرکز شخصیت قرار دارد.

شخصیت نه تنها آگاهی، بلکه خود و ضمیر ناخودآگاه را نیز در بر می گیرد.

می توانید با تصور دایره ای با یک نقطه درست در مرکز به این فکر کنید. کل دایره خود را می‌سازد، جایی که نقطه کوچک در وسط نشان‌دهنده نفس است.


از نظر یونگ، هدف نهایی این بود که یک فرد به احساسی از خود منسجم دست یابد، که از بسیاری جهات شبیه به مفهوم خودشکوفایی مزلو بود .


دیگر کهن الگوهای یونگ

یونگ پیشنهاد کرد که تعداد کهن الگوهای موجود ثابت یا ثابت نیست. در عوض، بسیاری از کهن الگوهای مختلف ممکن است همپوشانی یا ترکیب شوند و کهن الگوهای جدیدی مانند پدر (یک شخصیت اقتدار سختگیر و قدرتمند)، قهرمان (قهرمان، مدافع یا نجات دهنده) و فریبکار (فریبکار، دروغگو و مشکل ساز) ایجاد کنند. .


چهره های کهن الگویی

یونگ اذعان داشت که چهار کهن الگوی اصلی می توانند در هم آمیخته شوند و 12 شکل کهن الگویی را ایجاد کنند (که به عنوان تصاویر کهن الگو نیز شناخته می شود). این شامل:


خط کش  Ruler

خالق/هنرمند Creator/artist 

حکیم  Sage 

بی گناه Innocent 

کاوشگر Explorer

شورشی Rebel 

قهرمان Hero 

جادوگر Wizard

جستر Jester 

هر مرد Everyman 

عاشق  Lover 

مراقب  Caregiver

منبع :  verywellmind.com



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد