روان پایا

عبدالرضا فارسی

روان پایا

عبدالرضا فارسی

طرحواره محرومیت هیجانی

طرحواره محرومیت هیجانی

باور زیربنایی این طرح واره، (من دوست داشتنی نیستم)، است. با شکل گیری طرحواره ها فرد کل دنیای درونی خود، رفتار دیگران و دنیا را با توجه به طرح واره اش تعبیر و تفسیر می کند. تعبیر طرحواره ای آن، می تواند این باشد که هیچ کس مرا دوست ندارد، چون من آدم دوست داشتنی نیستم! این طرح واره دارای ابعاد متفاوتی همچون محبت، حمایت و همدلی است.افراد دارای این طرح واره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان،به طور کافی برآورده نخواهد شد.سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد: الف) محرومیت از مراقبت: فقدان توجه، عاطفه،گرمی یا محبت ب) محرومیت از همدلی: فقدان درک، خود افشاگری، تبادل دو طرفه احساسات،شنونده؛ ج) محرومیت از حمایت: فقدان هدایت و راهنمایی دیگران

محرومیت هیجانی

▪️  هیجان‌های اصلی: تنهایی، ترش‌رویی، ناامیدی و افسردگی

▪️  نگرش: دیگران نمی‌توانند نیازهای مرا برآورده کنند. همسرم باید تمام نیازهای مرا برآورده کند. 

▪️  رفتار نسبت به همسر: خشم و پرتوقعی.

 

 محرومیت هیجانی

یکی از طرحواره های ناسازگار محرومیت هیجانی است. وقتی این طرحواره وجود دارد یعنی فرد در طول زندگی‌اش مورد محبت، پذیرش و درک شدن قرار نگرفته است. کسی نبوده به حرف‌های دل او گوش کند. ناله‌های همیشگی افرادی که طرحواره‌ی محرومیت هیجانی دارند احساس تنهایی، غمگینی و افسردگی است.

آنها از این شاکی هستند که هیچ کسی آنها را درک نمی‌کند و کسی نیست که با آنها یک دل سیر درد و دل کند. چون آنها انتظار دریافت محبت ندارند تمایل خود نسبت به دریافت توجه و محبت را ابراز نمی‌کنند و در نتیجه مورد محبت قرار نخواهند گرفت. آنها ممکن است کسی را برای رابطه انتخاب کنند که بی‌عاطفه، خودمحور، تنها یا نیازمند هستند. این احساس درک نشدن و دوست داشته نشدن آنقدر در آنها ریشه دوانده است و آنقدر نیرومند است که حتی ممکن است عطای روابط را به لقای آن ببخشند.

محرومیت هیجانی 

  

جمله ی مرتبط: هیچ کس مرا دوست ندارد


محرومیت هیجانی:

( Emotional deprivation )

 منظور از ریشه های تحولی, سنین اولیه کودکی تا زیر سن 9 الی 11 سال است. در شکل گیری ریشه های تحولی والدین, خواهر برادرها, محیط و همسالان تاثیر به سزایی دارند اما تاثیر والدین از سایر موارد مهم تر و پررنگ تر است.


ریشه های تحولی مهم محرومیت هیجانی عبارتند از:

  1. مادر نامهربان و سرد است. کودک را به اندازه ی کافی بغل نمی کند و او را در آغوش نمی گیرد.
  2. کودک احساس نمی کند از سوی افراد مهم زندگی اش, دوست داشته شده و ارزشمند است.
  3. مادر به اندازه ی کافی برای کودک وقت نمی گذارد و به او توجه نمی کند.
  4. مادر اصلا از نیازهای کودکش آگاه نیست. برای مادر همدلی با دنیای کودک سخت است. واقعا نمی تواند با کودک ارتباط برقرا کند.
  5. مادر نمی تواند کودک را آرام کند. بنابراین کودک نمی تواند خودش را آرام کند یا تسکین دهی دیگران را بپذیرد.
  6. والدین کودک را راهنمایی نکرده اند یا حس جهت مندی را در او تقویت نکرده اند. والد فرد مستقل و قدرتمندی نبوده است که کودک به او پناه ببرد. 

مواظب باشید پر توقع محبت نشوید، افراد از نظر عاطفی سرد طرحواره شمارا فعال میکنند

اهداف درمان در طرحواره محرومیت هیجانی: 


یکی از اهداف مهم درمان کمک به بیماران برای آگاه شدن از نیازهای هیجانی شان است.

 ممکن است ناآگاهی از نیازهای هیجانی شان به قدری برای آنها طبیعی باشد که حتی متوجه نباشند در این زمینه مشکلاتی دارند .


هدف دیگر درمان کمک به بیماران برای پذیرش این مسئله است که نیازهای هیجانی  شان حق طبیعی آنهاست. 

هر کودکی به محبت، همدلی و حمایت نیاز دارد، همانگونه که بزرگسالان نیاز دارند.

 ما هنوز هم به محبت، همدلی و حمایت نیاز داریم. 

اگر بیماران یاد بگیرند چگونه دوستان مناسبی را انتخاب کنند و از آنها بخواهند نیازهایشان را به شیوه ای مناسب پاسخ دهند، ممکن است دیگران بتوانند آنها را از نظر هیجانی تامین کنند.


 این امر بدین معنا نیست که دیگران فی نفسه انسانهای محروم کننده ای هستند، بلکه چنین بیمارانی باید رفتارهایی را یاد بگیرند که منجر به انتخاب افراد محروم کننده ای نشود یا آنها را تشویق کنند که نیازهایشان را ارضاء نمایند.


چند ویژگی از زنانی که به دلیل طرحواره محرومیت هیجانی محبت بی تناسب دارند:


زنانی که محبت بی تناسب دارند اغلب متعلق به خانواده های ناسالم و بدکارکردی هستند که نیاز های احساسی شان مرتفع نگردیده است.



وقتی به اندازه کافی محبت نمی بینید و مورد توجه قرار نمی گیرید، نیاز ارضاء نشده خود را با محبت کردن بیش از اندازه به ویژه به مردانی که به شکلی محتاج به نظر می رسند، جبران می کنید.



تحت تاثیر ترس از تنها ماندن و ترک شدن به هر کاری تن می دهید تا روابطتان متلاشی نشود در مورد مرد مورد نظر تان، هر اندازه تلاش کنید زیاد نیست، هر اندازه وقت بگذارید مهم نیست، هر اندازه خرج کنید باز کم خرج کرده اید.



بیش از ۵۰ درصد مسئولیت، احساس گناه و تقصیرات مربوط به روابط را خود بر عهده می گیرید.

خود را مستحق خوشبختی نمی دانید. به جای آن احساس می کنید که باید حق لذت بردن از زندگی را به شما بدهند.



شما از آن جهت که در کودکی امنیت خاطر نداشته اید به شدت نیاز دارید که مردان و روابط خود با آنها را کنترل کنید و شما در پس نقاب «مفید و یاور بودن» می خواهید اشخاص را در زندگی تان کنترل کنید.

عبدالرضا فارسی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد