روان پایا

عبدالرضا فارسی

روان پایا

عبدالرضا فارسی

خیانت و روابط فرا زناشویی

خیانت یکی از رایج ترین مشکلات ارائه شده برای درمانگران ازدواج و خانواده است. این برای روابط ویرانگر است و می تواند یکی از مشکلات دشوارتر برای درمان باشد. در حالی که اکثر زوج ها خیانت را تایید نمی کنند، برخی از نظرسنجی های ملی نشان می دهد که 15 درصد از زنان و 25 درصد از مردان رابطه جنسی را خارج از رابطه طولانی مدت خود تجربه کرده اند. و با گنجاندن صمیمیت های عاطفی و جنسی بدون آمیزش، این درصدها 20 درصد افزایش می یابد.

علل و انواع روابط فرا زناشویی

دلایل خیانت پیچیده و متنوع است. امور می توانند در روابط شاد و همچنین در روابط مشکل رخ دهند. درک ظرفیت شریک زندگی خود برای درگیر شدن در یک رابطه برای طرف وفادار ممکن است دشوار و گاهی غیرممکن باشد. و در حالی که اکثر امور در نتیجه نارضایتی رابطه اتفاق می افتد، در نتیجه نارضایتی شخصی و عزت نفس پایین نیز اتفاق می افتد. در چنین مواردی، شریک درگیر ممکن است از سهم خود در آنچه در رابطه وجود ندارد آگاه باشد. روابط رضایت بخش به رفتار متقابل بستگی دارد و عدم تعادل طولانی مدت در دادن و گرفتن می تواند به راحتی منجر به ناراحتی شود. علاوه بر عزت نفس پایین، دلایل خیانت شامل کمبودهای روابط مانند کمبود محبت، یا زمینه اجتماعی است که در آن خیانت چشم پوشی می شود.

  

روابط چندگانه ممکن است نشانه اعتیاد به رابطه جنسی، عشق یا عاشقانه باشد. معتادان به عشق و عاشقی با شور و شوق یک رابطه جدید هدایت می شوند. معتادان جنسی به طور اجباری جذب ارگاسم جنسی شدید و اضطراب می شوند. اما چنین رهایی هزینه ای برای عزت نفس او به همراه دارد و در نتیجه احساس شرم و بی ارزشی به همراه دارد. برعکس، فاحشه‌کارانی که رابطه جنسی خارج از یک رابطه طولانی‌مدت را به‌عنوان یک استحقاق جنسیتی یا موقعیتی درک می‌کنند، از فرصت‌ها بدون احساس گناه یا علائم ترک استفاده می‌کنند.


در عصر رسانه های اجتماعی و فناوری، بحران جدیدی از خیانت که اغلب از آن به عنوان امر عاطفی یاد می شود، پدیدار شده است. افرادی که هرگز قصد خیانت نداشتند، ناخواسته از مرزهای دوستی افلاطونی به روابط عاشقانه، به ویژه در محل کار و اینترنت، عبور می کنند.


روابط عاطفی با دوستی های افلاطونی تفاوت دارند، زیرا 1) صمیمیت عاطفی بیشتر از رابطه طولانی مدت وجود دارد، 2) شریک درگیر درگیر مخفی کاری و فریب است، و 3) اغلب شیمی جنسی وجود دارد. امور اینترنتی که علیرغم فقدان تماس فیزیکی واقعی باعث پریشانی رابطه می شود، نمونه ای از امور عاطفی است. در برخی موارد، روابط ترکیبی رخ می دهد که در آن رابطه جنسی خارج از رابطه اولیه در یک وابستگی عاطفی عمیق رخ می دهد. این نوع خیانت بیشترین تأثیر مخرب را در روابط متعهد مانند ازدواج یا زوج طولانی مدت خواهد داشت.


آسیب‌پذیری‌های خیانت را می‌توان با مشکلات رابطه‌ای مانند اجتناب از تعارض، ترس از صمیمیت، یا تغییرات چرخه زندگی مانند انتقال به والدین، و آشیانه خالی مرتبط دانست. برخی از شرکای ناراضی یک رابطه خارجی را به عنوان راهی برای خروج از یک رابطه ناراضی آغاز می کنند. و اغلب شریک درگیر تاریخچه رابطه را برای توجیه یک رابطه در حال انجام بازنویسی می کند. غیرمنطقی است که یک رابطه عشقی ممنوع را که با ایده‌آل‌سازی عاشقانه حفظ می‌شود، با آشنایی معمول ازدواج و جفت‌گیری طولانی‌مدت مقایسه کنیم.


پس از افشای اولیه یک رابطه، برای هر دو شریک زندگی معمول است که افسردگی، از جمله افکار خودکشی، اضطراب، و احساس عمیق از دست دادن را تجربه کنند. واکنش های طرف آسیب دیده می تواند به صورت استرس حاد شروع شود که به سرعت به علائم اختلال استرس پس از سانحه شباهت دارد.

واکنش‌های معمول به از دست دادن بی‌گناهی و فرضیات متلاشی‌شده شامل تعمق وسواس‌آمیز درباره جزئیات ماجرا است. به طور مداوم مراقب نشانه های بیشتر خیانت باشید. و بیش از حد برانگیختگی فیزیولوژیکی، فلاش بک ها و تصاویر مزاحم. کسانی که به شدت آسیب دیده اند کسانی هستند که بیشترین اعتماد را داشتند و بی گمان ترین بودند. شریک درگیر ممکن است ترس داشته باشد که برای همیشه به خاطر خیانت مجازات شود در حالی که برای رویاهای از دست رفته مرتبط با این رابطه غمگین است.

درمان و بهبودی

در طول ارزیابی اولیه، یک درمانگر ازدواج و خانواده به زوجین کمک می کند تا با بیرونی کردن گزینه ها، هدف درمان را روشن کنند. پس از یک رابطه عاشقانه، زوج هایی که می خواهند رابطه خود را از نو بسازند، باید هرگونه ابهام در مورد ماندن در رابطه را حل کنند یا برای جدایی به روشی سازنده تلاش کنند. یکی از طرفین ممکن است بخواهد آشتی کند در حالی که دیگری هنوز دوسویه است یا تصمیم به ترک آن گرفته است. در هر صورت، احساسات دردناک در داخل و خارج از اتاق درمان فعال می شوند. شریک آسیب دیده احساس عصبانیت می کند در حالی که شریک درگیر معمولاً با احساس شرم و گناه دست و پنجه نرم می کند. 


اکثر خانواده درمانگران به عنوان رویکرد اولیه با زوجین همکاری می کنند. با این حال، در مواردی که یک شریک دوسوگرا یا شدیداً آشفته باشد، درمانگر ممکن است جلسات درمانی فردی را پیشنهاد کند. درمان ممکن است برای زوج‌ها گیج‌کننده و دشوار باشد، و نحوه بهبود یا جدا شدن زوج‌ها پس از یک رابطه عاشقانه به عوامل مختلفی از جمله تعهد هر یک از طرفین به بهبود رابطه، ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی و تأثیر بر فرزندان در صورت قطع رابطه بستگی دارد. 


هنگام کار با خیانت درمانگران اغلب از یک رویکرد یکپارچه استفاده می کنند که برای زوجین مناسب است. تعدادی روش مانند درمان تجربی و متمرکز بر احساسات وجود دارد که درمانگر می تواند در درمان خیانت از آنها استفاده کند. صرف نظر از اولویت نظری که هدایت کننده روند بهبودی است، درمان ریشه در رویکرد مشترکی دارد که بر ایمنی و بخشش تأکید دارد. 


در مراحل اولیه درمان، وظیفه اصلی ایجاد ایمن و رسیدگی به احساسات دردناک و علائم آسیب زا است. در اصل، درمانگر باید واکنش عاطفی به رابطه را مدیریت و تثبیت کند، و همچنین تصویر روشنی از شرایط پیرامون موضوع به دست آورد. 


هنگامی که ایمنی ایجاد شد و احساسات آنقدر بالا نبود، درمانگر مشخص خواهد کرد که چه چیزی این رابطه را ممکن کرده است. درک آسیب‌پذیری‌های خیانت و بیان داستان این رابطه به زوج‌ها این امکان را می‌دهد تا به سمت مرحله نهایی درمان یعنی بخشش حرکت کنند. نتایج موفقیت آمیز ارتباط تنگاتنگی با توسعه همدلی و امید در هر یک از شرکا دارد - یکی از کاوش های متقابل با فرآیندی دلسوزانه. 


ایجاد و حفظ ایمنی بخش مهمی از درمان است. بهبودی نمی تواند تا زمانی که تماس با شریک رابطه قطع شود آغاز شود. توقف رابطه جنسی فقط به معنای پایان دادن به رابطه جنسی نیست. تمام بحث های شخصی، استراحت قهوه و تماس های تلفنی نیز باید متوقف شود. هنگامی که شریک زندگی مشترک یک همکار است، تماس باید کاملاً کاری باشد و برخوردهای ضروری یا برنامه ریزی نشده باید با همسر به اشتراک گذاشته شود تا اعتماد دوباره ایجاد شود. 

گفتن داستان این رابطه برای هر یک از طرفین کار آسانی نیست. یک اصل راهنما این است که چگونه اطلاعات باعث بهبود شفا می شود. شریک آسیب دیده ممکن است درگیر فرآیند مخرب بازجویی و دفاعی شود که هرگز باعث بهبودی نمی شود، حتی اگر پاسخ ها صادقانه باشند. بحث های اولیه معمولاً شبیه تعامل خصمانه بین یک کارآگاه و یک جنایتکار است. حقایق ساده ای مانند چه کسی، چه چیزی، کجا و چه زمانی را می توان در مراحل اولیه درمان پاسخ داد تا مقداری از فشار اطلاعات کاهش یابد. ترجیحاً سؤالات پیچیده در مورد انگیزه ها و جزئیات صریح در مورد صمیمیت جنسی را تا زمانی که خود فرآیند شفابخش تر شود به تأخیر بیندازید. فرآیند افشا در درمان از تحقیق حقیقت جویانه به فرآیند خنثی جستجوی اطلاعات - شبیه به یک روزنامه نگار و یک مصاحبه شونده - تکامل می یابد. 

مرکز سلامت روان نوید آینده رفسنجان 

گلس، اس. (1998، اوت). نذرهای شکسته روانشناسی امروز ، ص 34 به بعد. 

aamft

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد