چگونه دوران کودکی ما بر زندگی بزرگسالی ما تأثیر می گذارد
آیا یک فرد بزرگسال می تواند یک ویژگی شخصیتی خاص را فقط به دلیل تجربیات دوران کودکی به دست آورد?
اولاً، توجه به این نکته مهم است که اگر کودکی توسط خانوادهای بیش از حد محافظهکار بزرگ شود، ترسها و ناامنیهایی در او ایجاد میشود و میآموزد که دنیا مکانی ناامن است، بنابراین در بزرگسالی همچنان ترسها و ناامنیهایی خواهند داشت که در آن نمایش داده میشود. یک روش متفاوت.
تجربیات دوران کودکی ما بر رفتار و شخصیت در بزرگسالی تأثیر می گذارد، حتی اگر از وجود این ارتباط آگاه نبودیم.
وقتی در نظر می گیریم که چگونه تجربیات دوران کودکی بر بزرگسالی تأثیر می گذارد، اجازه دهید به مثال کودک ناامن با والدین بیش از حد محافظ نگاه کنیم: آنها ممکن است ترس از غریبه ها را ایجاد کنند و بنابراین ترجیح می دهند در خانه با والدین بمانند و سپس با دوستان ملاقات کنند. وقتی این فرد فرهنگ و محیطی را که در آن قرار دارد بزرگ شود ممکن است او را مجبور به برخورد با غریبه ها و دوری از والدین کند، بنابراین ترس ها شکل دیگری به خود می گیرند.
در بزرگسالی ما به تلاش برای تحقق خواسته هایی که در دوران کودکی ایجاد کرده ایم ادامه می دهیم. حتی تجربه مجردی دوران کودکی مانند کوچکترین فرزند بودن می تواند بر زندگی کودک تا بزرگسالی تأثیر بگذارد
بزرگسالی می تواند به عنوان گسترش تجربه کودکی شما دیده شود. زمانی که فرد بالغ شود به گونه ای که مورد قبول جامعه و فرهنگ باشد، سعی می کند خواسته های دوران کودکی خود را برآورده کند.
تجربیات مختلف در دوران کودکی بر بزرگسالی که تبدیل می شوید تاثیر می گذارد.
در اینجا برخی از تجربیاتی که در اتاق درمان مطرح می شوند آورده شده است:
حمایت/عدم حمایت والدین
همه در یک محیط مراقبت و حمایت رشد می کنند. تحقیقات نشان می دهد کودکانی که از والدین حمایت می شوند، از نظر تحصیلی بهتر خواهند شد. وقتی والدین غیرحامی را در نظر بگیریم، کودک احساس آزادی خواهد داشت، شاید پیروی نکردن از قوانین و بنابراین وقتی بالغ می شوند، پیروی از قوانین و دستور گرفتن ممکن است دشوار باشد.
انجام همه کارها برای کودکان
مدیریت خرد کودکان و فعالیت های آنها از ترس اینکه تصمیمات اشتباهی بگیرند باعث می شود تا بزرگسالی بیش از حد به دیگران متکی شوند یا انتظارات زیادی از نقش های دیگر مردم داشته باشند. آنها ممکن است در بزرگسالی برای انتخاب مشکل داشته باشند، بنابراین عزت نفس پایینی پیدا می کنند یا اعتماد کمی به توانایی های خود دارند.
پیوست
اینکه کودکان چقدر به والدین خود وابسته هستند، بر اینکه آیا آنها به بزرگسالانی سازگار تبدیل می شوند یا خیر، حاکم است. دلبستگی های ایمن به رشد تحصیلی، اجتماعی و ذهنی کودک کمک می کند و کودکانی که دلبستگی های ایمن دارند کمتر احتمال دارد مواد مخدر مصرف کنند.
دلبستگی اجتنابی: کودکان با این دلبستگی از نزدیکی ناراحت خواهند شد. در بزرگسالی آنها ممکن است در ایجاد و حفظ روابط مشکل داشته باشند.
دلبستگی مضطرب: کودکان ممکن است هوس نزدیکی کنند و در مورد روابط ناامن باشند. بنابراین، به عنوان یک بزرگسال ممکن است در روابط چسبنده تر شوند.
پیوست بی نظم: این از ترس بدون راه حل ناشی می شود. این شکل از دلبستگی می تواند ناشی از سوء استفاده، بی توجهی یا تروما یا از دست دادن حل نشده باشد. تأثیر این امر در بزرگسالی باعث می شود که افراد نتوانند تجربیات خود را درک کنند، ممکن است در بیان خود با مشکل مواجه شوند و نتوانند خود را آرام کنند. آنها مسائلی با اعتماد و مبارزه در روابط خواهند داشت.
واضح است که کودکی در بزرگسالی ما تاثیر دارد، تجربیات اولیه ما باور ما را در مورد خودمان، دیگران و جهان شکل می دهد. بنابراین، ما قوانینی را برای محافظت از خودباوری خود یاد می گیریم زیرا ممکن است ما را آسیب پذیر کند. با انجام این کار، رفتارهای ناکارآمدی را شکل می دهیم که می تواند منجر به مشکلات سلامت روان شود.
گزینش: عبدالرضا فارسی