فردی که در کودکی مسخره و تحقیر شده است و طرحواره نقص و شرم ،دارد اغلب جذب فردی زورگو و سوء استفاده گر میشود یعنی کسی که طرحواره استحقاق دارد
فردی که به خانواده وابسته است و طرحواره وابستگی_بی کفایتی دارد ممکن است جذب فردی سرد و بی احساس شود، یعنی کسی که طرحواره بازداری هیجانی دارد.
فردی که توجه لازم را در کودکی دریافت نکرده است و طرحواره محرومیت هیجانی دارد ممکن است جذب فردی با توجهات پارانوئید شود یعنی کسی که طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری دارد.
فردی که فکر میکند در کارها و اهدافش ناموفق بوده است و طرحواره شکست دارد بشدت جذب فردی کمال گرا و با اعتماد به نفس بالا میشود یعنی جذب فردی که طرحواره معیارهای سرسختانه یا سخت گیرانه دارد.
پس گاهی اوقات ما هر آنچه را که خود نداریم در دیگری جستجو کنیم یا التیام زخمهای حل نشده مان را در دیگران جستجو می کنیم و به اشتباه نام عشق بر آن میگذاریم.
سبک های مقابله ای رفتارهایی هستند که افراد برای کمرنگ کردن درد طرحواره ها به صورت نیمه خودآگاه استفاده می کنند:
سبک اجتنابی: از هر موقعیتی که باعث فعال شدن طرحواره میگردد، فرار میکنند.
سبک تسلیم: طرحواره را بدون چون و چرا پذیرفته و درد آن را نیز تحمل میکنند.
سبک جبران افراطی: به صورت افراطی به مبارزه با طرحواره میپردازند.
طرحوارهها یا اصطلاحاً تلهها، الگوهای فکری عمیقی هستند که نگاه ما را به رویدادها، خودمان و دیگران تعیین میکنند و احساس ما را نسبت به خودمان نشان میدهند. این افکار که معمولا از کودکی و نوجوانی میآیند اگر چه موجب رنج ما میشوند اما پشت آنها امنیت داریم! مثلا کسی که از افکار بیارزشی رنج میبرد کارهایی انجام میدهد و به سمت روابطی میرود که باورهای او را تایید کند! او وارد رابطهای آسیبزا میشود و چون خود را قربانی باور دارد؛ همچنان در آن میماند، آسیب میبیند و تحمل میکند
ادامه مطلب ...
طرحواره ناسازگار یا اصطلاحاً تله، الگوی فکری، شناختی و هیجانی عمیق، ناکارآمد و آسیبرسان است که در اثر تجربههای ناگوار ما در کودکی و اوایل نوجوانی شکل میگیرد و در باورهای ما نسبت به خودمان، دیگران و جهان نقش میبندد. دنیایی برای ما از کودکی ساخته میشود که دیگر هر چیزی بیرون از آن را نمیتوانیم ببینیم!